loading...
biznafrotel
biznafrotel بازدید : 36 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)

فصل پنجم : احكام وضو
1 . موارد وجوب وضو

س . امورى كه واجب است وضو از براى آن، چند چيز است؟

ج . چهار چيز است:

اوّل: «نماز واجب». و در حكم آن است اجزاى منسيّه و سجود سهو و نمازهاى احتياطيّه.

دوّم: «طوافِ واجب» است، اگر چه در ضمن حجّ و عُمره مندوبين باشد. و شرط است وضو، در صحّت هر يك از اين دو؛ بلكه شرط است وضو، در صحّت هر نماز مستحبّى نيز.

سوّم: مسّ كتابت «قرآن» و اسم جلاله و اسما و صفات خاصّه خداوند عالم، كه واجبِ بالاصاله باشد، مثلاً در آوردن از چنگ كافر يا از مزبله نعوذ باللّه ، يا بالعرض، مثل نذر و شبه آن. و الحاق اسماى انبيا و حضرت سيّدة النساء ـ عليهاالسلام ـ و ائمّهـ عليهم السلام ـ به آن احوط است، و احوط ترك مَسّ اسماى ملايك است نيز.

چهارم: «نذر» و «عهد» و «قَسَم».
1 . على الاحوط.

2 . مبطلات وضو

س . موجبات و مبطلات وضو چند چيز است؟

ج . دوازده چيز است: اوّل: بول. دوّم : غايط. سوّم: ريح چه با صدا باشد يا بى صدا؛ پس ضرر ندارد بادى كه از فرج زنان بيرون بيايد. چهارم: خواب كه غالب شود بر چشم و گوش. پنجم: ديوانگى. ششم: بيهوشى. هفتم: مستى. هشتم: رطوبت مشتبه كه بيرون بيايد از حشفه در حال استبرا نمودن از بول يا پيش از آن، چه فاصله در ميان بول و رطوبت باشد يا نه. نهم: استحاضه، خواه قليله باشد يا كثيره يا متوسّطه. دهم: حيض. يازدهم: نفاس. دوازدهم: مسّ ميّت على الاحوط؛ و امّا جنابت اگر چه ناقض و شكننده وضو هست، لكن موجب غسلِ فقط است و به آن غسل، نماز و نحو آن را به عمل مى آورد بدون وضو.و امّا در هر يك از استحاضه كثيره و متوسّطه و حيض و نفاس و مسّ ميّت اگر چه لازم است غسل ولكن به غسل تنهايى، نماز نمى تواند بكند، بلكه وضو نيز از براى نماز بگيرد وجوباً در غير مسّ ميّت، و احتياطاً در آن.

1 . و معتبر است در ناقضيّت اين سه، خروج از موضع معتاد، اگر چه بالعارض باشد؛ ولكن اظهر، اعتبار به صدق عرفىِ اسامى معروفه امور ثلاثه است در خارج از موضع طبيعى و غير آن با اعتياد و بدون آن؛ پس با شك در تحقّقِ مفهوم عرفى، حكم به انتقاض نمى شود؛ و با علم به تحقّق، منتقض مى شود وضو بدون هيچ قيد در هر دو صورت.

2 . مگر با علم به صدق اسم، چنانكه گذشت.

3 . يعنى محتمل البوليّه اگر چه در بعض خارج باشد، به حكم بول است؛ و امّا اگر معلوم باشد كه مذى است مثلاً، پس منشأ احتمال بوليّتِ بعض آن، اگر خصوصيّتِ مورد باشد، پس چنان است كه ذكر شد قبل از تمام استبرا؛ و اگر عامّ باشد در هر مذى خارج مثلاً، پس اظهر، عدم اعتنا به آن است در تحقّق ناقض؛ و همچنين است خارج بعد از خروج منى و قبل از استبرا در نقض غسل جنابت.

4 . يعنى متوضّى اگر مسّ نمود، اعاده وضو نمايد بعد از غَسلِ عضوِ ماسِّ با رطوبت احتياطاً. و غير متوضّى اگر مسّ نمود، ضميمه نمايد با غُسل، وضو را بنا بر عدم اجزاى اين غسل از وضو، پس بنا بر اجزا، مطلقا احتياج به وضو ندارد؛ و بنا بر عدم اِجزا، ناقض بودنِ مسّ، وضو را، مبنىّ بر احتياط است.
س . آيا واجب است تقديم وضو بر اغسال مزبوره، يا آن كه مخيَّر است در تقديم و تأخير؟

ج . وجوبش معلوم نيست، اگر چه احوط است.

س . آيا مدار در حصول هر يك از نواقض مذكوره، بر علم است يا بر ظنّ؟

ج . مدار بر علم است، لكن بهتر در صورت ظنّ بلكه در شك، باطل كردن وضو و اعاده كردن آن است.

3 . كيفيّت وضو

س . حقيقت وضو را تفصيلا بيان فرماييد؟

ج . حقيقت وضو شستن رو و دستها و مسح سر و مسح پاها است.

شستن صورت

امّا روى، پس واجب است شستن آن به حسب طول، از اوّل رستنگاهِ موى سر تا به آخر «زنخ»؛ و به حسب عرض، آن قدرى است كه فراگيرد اثر انگشت بزرگ و انگشت ميانى [ را ]؛ و هر چه داخل در اين حدود باشد، شستن آن لازم است؛ و آنچه بيرون باشد، واجب نيست، خواه از دو طرف شقيقه باشد يا از «عذار» كه آن آخر شقيقه است؛ بلى لازم است داخل نمودن قدرى از خارج حدود را تا يقين به شستن تمامِ روى، حاصل شود، بلكه اندكى از باطن بينى و مطبق شفتين يعنى ظاهر لبها را بشويد. و داخل چشم، از بواطن محسوب است و شستن آن لازم نيست. و مدار در رستنگاه موى و در انگشتان، بر مستوى الخلقه است.و واجب است كه در شستن، شروع به اعلى نمايد؛ و هرگاه آب بر روى خود از

1 . يعنى طرفى كه متّصل به گوش است و محاذى عذار است نه طرفى كه متّصل به چشم است.

2 . يعنى بر كسى كه متناسب است دستهاى او با روى او. و در غير متناسب، تقدير مى شود دستها متناسب با روى و به آن نسبت، شسته مى شود.

3 . و در بقيه روى، صدق عرفىِ شستنِ از بالا به پايين را رعايت نمايد على الاحوط.پايين به بالا جارى ساخت و در نيت خود قرار داد كه اوّلِ شستنِ روى، از اوّلِ سرازير شدن آب از پيشانى باشد، وضو صحيح است.و همچنين بى عيب است هرگاه تمام روى را به يكباره در حوض و مانند آن، فرو كند، لكن در قصد خود، ابتداى روى را، اوّلِ شستن قرار دهد و مابقى را در عقب آن.و واجب نيست شستن بشره كه موىِ ريش، آن را پوشانيده باشد، مگر موى تُنُكى كه بشره از زير آن نمايان است [ كه ] در اين حال، لازم است شستن.و حكم ابرو و مژه، حكم ريش است در شستن.

شستن دست

دوّم: واجب است شستن دستها از مرفق كه محل اجتماع استخوان بازو و دست است. و محل جمع شدن اين دو استخوان، بايد شسته شود، بلكه لازم است داخل نمودن چيزى از بازو تا يقين به شستن تمام مرفق حاصل شود. و واجب است ابتدا نمودن به شستن مرفق به نحوى كه در ابتداى شستنِ روى، ذكر شد.و همچنين لازم است بعد از شروع نمودن از بالاى مرفقها، اين كه سرازير بشويد، و هرگاه عكس نمايد، وضو باطل است.

وضوى شخصِ مقطوع اليد

1 . و همچنين تا آخر روى، چنانكه گذشت. و احوط ادامه اِجراى آب است به مقدار زمان اِجراى از بالا تا به پايين با قصد ترتيب مذكور.

2 . با حفظ ترتيب تا آخر در قصد چنانكه گذشت.

و احوط ادامه مكث در آب است به قدر طول زمان اخراجِ روى از آب از بالا تا به آخر با مختصر حركت آب در آن زمان؛ و اگر به اِخراج، قصد وضو نمايد، كافى است اِخراج تدريجى از بالا تا پايين.

3 . يعنى شستن بشره؛ و احتياط در ضمّ شستن مو در صورت عدم احاطه يقيناً يا احتمالاً، ترك نشود؛ و ريشِ اتّفاقى زن، در حكم، مانند ريش مرد است.

4 . و حفظ ترتيب از مرفق تا سرهاى انگشتان، لازم است على الاحوط.و كسى كه بعضى از دست او را بريده باشند، اكتفا مى نمايد به آنچه كه باقى مانده از آن؛ و هرگاه از مرفق بريده باشند كه چيزى از آن باقى نمانده باشد حتى طرف استخوان بازو كه مجتمع است به اطرافِ استخوانِ دست كه مجمعِ مرفق است، اكتفا مى نمايد به شستن ساير اعضا؛ و بهتر آن است تمام بازو را، به جاى دست بشويد.

حكم دست يا انگشت اضافى

و كسى كه در زير مرفق او، دست ديگرى باشد، يا آن كه زياده بر خلقت اصليّه، انگشت داشته باشد، يا آن كه گوشت زايدى بر دست او روييده باشد، همه را مى شويد. و احوط شستن موى دستها است.

رفع مانع

و واجب نيست پاك نمودن زير ناخن اگر از قدر متعارف بلندتر نباشد؛ و اگر چرك، ظاهر بشره را گرفته باشد، به واسطه گرفتنِ ناخن، آن را پاك مى نمايد. و واجب است در شستنِ هر يك از رو و دستها، اين كه باقى نماند مقدارى از آن اگر چه به قدر جاى موى باشد.

س . آيا واجب است رفع چيزى كه مانع از رسيدن آب به بشره است يا نه؟

ج . زايل نمودن آن مانع، لازم است، يا آن كه حركت مى دهد آن مانع را از مكان خود تا

1 . هرگاه از مرفق كه مجمع دو استخوان است به پايين بريده باشند. و اگر فقط استخوان ذراع را قطع كرده اند، شسته مى شود طرف بازو كه در حالِ اتّصال، از مرفق بود و آنچه در آخر بازو ظاهر شده است به سبب بريدن.

2 . مطلقا اگر چه زايد، غير تابع باشد عرفاً على الاحوط.

3 . بى اشكال نيست در مقدارى كه ديده مى شود بر تقدير نبودن چرك، مانند مقدارى كه محاذى سر ناخن است؛ پس احتياط با عدم عسر، در ازاله آن است و ازاله همين قدر و يا ازيد از آن در صورت اطوليّت ناخن از متعارف و شستن زير آنها با شستن مقدار محاذى آنها از ناخن و زيادتى از متعارف بعد از پاك كردن زير مقدارِزايد از چرك.

4 . يعنى كه باطن، ظاهر شد بعد از قطع سر ناخن.آب تمامِ محلّ وضو را فراگيرد.

مسحِ سر

سوّم: واجب است مسحِ پيش سر، به مقدارى كه در عرف مسحش بنامند.

س . چه مقدار، مسحِ پيش سر، كافى است؟

ج . آن كه در عرف مسحش بنامند؛ و بهتر بلكه احوط، رعايت مقدار عرض يك انگشت است، و بهتر از آن، مقدار عرض سه انگشت است.

س . فرقى هست در مسح، ما بين زن و مرد، يا نه؟

ج . فرقى نيست، لكن مستحبِّ مؤكّد است براى زنان در مسحِ وضو به جهت نماز صبح، برداشتن چيزى كه سر خود را به آن پوشيده اند؛ و كمتر از اين است در تأكّدِ استحباب، به جهت نماز مغرب؛ و مجزى است او را در ساير نمازها داخل نمودن انگشت خود را زير مقنعه و نحو آن.

س . آيا لازم است مسح نمودن پيشانى يا نه؟

ج . لازم نيست، بلكه جايز است بر هر موضعى كه از پيشِ سر باشد.

س . حدِّ پيشِ سر، چقدر است؟

ج . ربعى است كه در پيش سر واقع شده و سه ربع ديگر عقب سر است و دو پهلوى آن كه منتهى شود به حدّ گوشها.

س . آيا جايز است سرازير مسح كردن و به عكس يا نه؟

ج . احوط ترك عكس است، اگر چه جواز، اقوى است.

س . اگر موى در محل مسح روييده باشد، مسح بر آن جايز است يا نه؟

1 . و اَولى و احوط مقدار سه انگشت است از حيث طول و عرض از خصوص ناصيه كه در بالاى پيشانى ما بين دو سفيدى است.

2 . بلكه پيشانى، موضع غَسل است نه مسح.

3 . اين احتياط ترك نشود به رعايت مسح از بالا به پايين.

ج . اگر از حدّ خود كه در پيش سر است بيرون نرفته، جايز است؛ و هرگاه از حدّ خود بيرون رفته باشد، يا آن كه او را بر همان موضع جمع كرده باشند، مسح بر آن جايز نيست.

س . آيا مسح را مى توان به ظاهر دست نمود، يا متعيّن است به باطن دست؟

ج . واجب است به باطن دست.

س . اگر ممكن نشود به باطن دست، به چه مسح نمايد؟

ج . اكتفا كند به غير آن از ساير اعضاى دست، و ترك نشود احتياط به تقديمِ مسح نمودن به پشت دست.

س . آيا جايز است مسح بر چكمه و جوراب و شبه اينها يا نه؟

ج . جايز نيست مگر در حال تقيّه؛ هم چنان كه جايز است تقيّه در ساير افعال وضو و عمل صحيح است. و اگر تقيّه به هر يك از شستن پا يا مسح نمودن غير بشره حاصل شود، احوط بلكه اقوى، آن است كه شستن را مقدّم بدارد.و كسى كه بتواند وضو بسازد در مكان خلوتى كه تقيّه در آن نباشد، احوط بلكه

1 . يعنى بر مقدار خارج از حدّ فعلاً در اوّل، و تقديراً در دوّم كه به كشيدن و باز كردن خارج مى شود. واحتياط در رعايت صدق مسح بر بشره مودار و رعايت تبعيّت عرفيّه مو براى محلّش از بشره مقدّم سر، ترك نشود.

2 . يعنى اگر ممكن نشود به جهت مرض و نحو آن، مسح به باطن كف دست؛ و امّا اگر عدم امكان به جهت نبودن رطوبت در باطن كف و ممكن نبودن نقل از ساير مواضع وضو براى باطنِ كف باشد، پس احوط جمع بين اتمام وضو به مسح با پشت كف دست اگر ممكن است و رطوبت دارد و ذراع اگر با پشت كف دست نمى شود، و بين اعاده وضو است، يا اين كه اعاده نمايد بعد از ابطال وضو اوّل.

3 . يعنى پشت باطن كف، به اقرب به كف از ذراع؛ و چنانكه ممكن نباشد، با ذراع مسح نمايد، با رعايت اقربيّت به كف على الاحوط.

4 . اين از فروعِ مسح پا است، كه واجب چهارم است.

5 . يا ضرورت شديده.

6 . اگر متمكّن از جمع بين غسل و مسح باشد، متعيِّن است، با نيّت مسح انجام دهد؛ وگرنه احتياط، در اختيار غَسل است.اقوى، آن است كه در آن جا وضو بسازد و تقيه ننمايد.

س . اگر به ساير اعضاى دست هم متمكّن نباشد، به چه مسح نمايد؟

ج . به ذراع؛ و ترك نشود احتياط به تقديم باطن آن.

س . آيا مسح را به آب خارج از وضو، مى توان نمود يا نه؟

ج . نمى تواند.

س . آيا معتبر است خشك بودن محل مسح يا نه؟

ج . بلى معتبر است؛ ولكن اگر رطوبتى در محل مسح باشد كه آب دست بر آن غالب باشد بر وجهى كه مسح، به رطوبت ماسح به عمل آيد، ضرر ندارد.

س . كسى كه عضو را به ارتماس در آب فرو برد، آيا مى تواند به آن عضو، مسح نمايد يا نه؟

ج . هرگاه در حال فرو بردن به آب، قصد شستن آن به جهت وضو كرده باشد و همچنين هرگاه بعد از فرو بردن در آب، قصد شستن كرده باشد، مسح به آن جايز نيست؛ و هرگاه قصد نمايد شستن عضو را در حال بيرون آوردن از آب، مسح به آن بى عيب است.

خشك شدن رطوبت جهت مسح

س . هرگاه آنچه در دست از بقيّه رطوبت آب وضو بود، بخشكد به جهت فراموشى از مسح يا سايرعذرها، چه كند؟

ج . جايز است گرفتن آب از ساير عضوها به جهت مسح نمودن به آن؛ و بهتر تقديم

1 . اعتبار عدم مندوحه در حال عمل، يقينى است، و امّا مندوحه مكانى يا زمانى، پس اعتبار عدم آن، موافق با احتياط است.

2 . در حال اختيار؛ و خواهد آمد بيان وظيفه در صورت تعذّر.

3 . در تمام محلى كه از ممسوح واجبست مسح آن.

4 . يا در مجموع از مكثِ در آب و اخراج از آن؛ و در بعضى صور، احتياط در اين است.

5 . با عدم فوات موالات.داشتن آب ريش و ابروها است به شرطى كه از حدود، بيرون نرفته باشد، و هرگاه جميع اعضا بخشكد، دوباره وضو بسازد.

س . هرگاه ممكن نباشد حفظ رطوبتى كه بتوان به آن مسح نمود به جهت گرمى هوا يا غير، چه بايد كرد؟

ج . بهتر آن است كه در آخرِ وضو، مسح نمايد به آب خارج بعد از آن هم تيمّم نمايد؛ و بهتر از اين آن است كه اوّل، مسح نمايد به همان حالت كه دارد، بعد از آن به آب خارج،] و ] بعد از آن، تيمّم نمايد.

مسح پا

چهارم: واجب است مسح پشت پاها از سر انگشتان تا به كعبين در طول، به وجهى كه از آن چيزى باقى نماند، بلكه بهتر تا بند پا است. و از عرض، به قدر مسمّى كافى است اگر چه به مقدار عرض يك انگشت باشد؛ بلكه بهتر از اين، به تمام باطن دست، مسح نمودن از سر انگشتان تا به بند پا است.

س . آيا واجب است كه مسح پاها را از سر انگشتان تا به كعب بكشد، يا به عكس مى شود؟

ج . احوط، به طريق متعارف است.

س . خشك بودن اعضاى وضو قبل از وضو، شرط است در صحّت وضو، يا نه؟

1 . على الاحوط؛ و در صورت انحصار رطوبت در خارج از حدّ روى، رعايت احتياط بشود به تقديمش بر مسح به آب جديد به ترتيبى كه جايز است و ذكر خواهد شد.

2 . به جهت طول زمان.

3 . به قصد واجب واقعى از مسح،با مسح به رطوبت كه يك طرف احتياط است؛و اين احتياط كه جمع بين مسح مذكور و تيمّم است،ترك نشود وفرقى بين مسح سرو پادر اين حكم نيست.

4 . و «كَعب»، عبارت است از بلندى وسط پشت پا بنا بر اقوى. و احتياط در مسح تا مَفْصلِ بين ساق و قَدَم است.

5 . و تمام «كَعْب» ـ به معنى بلندى مذكور ـ مسح شود على الاحوط.

6 . و مقتضاى احتياطِ غير لزومى است.

7 . اقوى، جواز عكس است.
ج . شرط نيست ولكن بهتر، خشك بودن است.

وضو و غسل با آب باران

س . عضو بدن را در باران نگاه داشتن جهت شستن براى وضو يا غسل، آيا جايز است و صحيح است يا نه؟ و وضو و غسل به اين حاصل مى شود يا نه؟

ج . بلى صحيح و جايز است در اين حال، و حاصل مى شود غسل و وضو؛ لكن در وضو، بايد مسح سر و رِجلَين، به آب جديد از باران واقع نشود و ممزوج هم نشود آب وضو به آب باران جديد، كه اگر واقع شود فاسد است.

چند فرع

س . تكرار در مسح، موجب بطلان وضو است يا نه؟

ج . ضرر ندارد خصوصاً اگر به جهت رعايت احتياط باشد در تحقّق مسح شرعى، ولكن موجب اثم است اگر به قصد مشروعيّت باشد.

1 . يعنى در محل شستن؛و گذشت حكم محلّ مسح.و اگر آب براى غَسل به حدّى كم باشد كه با ضميمه آب باقى درمحل،جريان مى نمايد نه به تنهايى،متعيِّن است خشك نكردن محلّ.

2 . با رعايت ترتيب از بالا به پايين به حسب قصد و زمان به نحوى كه در وضوى ارتماسى مذكور شد.

3 . اگر به حدّى است كه مانع از تحقّقِ مقدارِ واجب از مسح است با آب وضو، و مقدار مستهلك ضرر ندارد.

4 . در صورت شك در تحقّق مسحِ واجب اگر چه احتياطى باشد، معيَّن است ـ وجوباً يا احتياطاً ـ اعاده مسح بعد از خشك كردن محلّ يا در موضع ديگر از همان عضو؛ و در صورت مخالفت معلومه يا محتمله با احتياطِ غيرلازم، مى تواند به موضع ديگر از همان عضو، تكرار نمايد؛ و اگر به تمام همان ممسوح با تمام همان ماسح، تكرار نمود، احوط آن است كه در مسحى كه واجب است بعد از آن با همان ماسح مسح ننمايد با همان رطوبت ممتزجه از دو مسح مكرّر.و با رعايت آنچه مذكور شد، نفس تكرار، جايز است، مگر آن كه از روى تشريع باشد، يا ناشى از وسوسه باشد كه حرام يا محتمل الحرمه است.
س . تبعيض در وضو، يعنى به نحوى كه بعض اعضا را بشويد به طريق ارتماسى و بعضى را به طريق ترتيبى، آيا جايز است يا نه؟

ج . بلى جايز است.

س . مسح سر به دست چپ و مسح پاى راست به دست چپ و پاى چپ را به دست راست، جايز است يا نه؟

ج . احوط مسح سر و پاى راست است به دست راست؛ومسح پاى چپ به دست چپ.

س . اگر محل مسح، رطوبتى داشته باشد ولكن به طريقى است كه رطوبتِ ماسح، غالب است بر ممسوح، چه صورت دارد؟

ج . اگر رطوبت ماسح، غالبِ مؤثِّر باشد بر ممسوح، عيب ندارد والاّ فلا.

س . جايز است اتيان به صلات واجبه و مندوبه، به هر وضو و غسل مستحبّى، يا نه؟

ج . بلى جايزاست اتيان به صلات واجبه ومندوبه،به هرغسلى كه رافع حدث است،مثل غُسل جنابت قبل ازدخولِ دروقت؛و همچنين جايز است به هر وضوى مستحبّى كه رافع حدث باشد.

س . [ آيا ] وضو را پيش از وقت، مى تواند به جاى آورد كه به آن وضو، فريضه حاضره را به عمل آورد بدون بودن نماز قضا بر ذمّه، يا نه؟

ج . بلى مى تواند، اگر وضوى مستحبى به جا آورد.

س . اگر كسى بعد از فراغ از غسل يا وضو، شك كند كه آيا آب، مشتبه به نجس و مضاف بوده يا نه، چه صورت دارد؟

ج . وضويش صحيح است.
1 . اقوى جواز مسح هر محلّى با هر يك از دستها است، اگر چه رعايت ترتيب مذكور، افضل، بلكه احوط است.

2 . يعنى اگر شك كند بعد از وضو،كه با آبِ مشتبه بوده،يا با آب معلوم ازحيث طهارت و اطلاق.و همچنين [ است ] اگرقطع [ پيدا ] نمايد با مشبته بوده ولكن شبهه بعد از وضو حاصل باشد؛و اگر قبل بوده و از روى غفلت وضو ساخته،پس صحّت آن مشكل،يا ممنوع است.و آنچه مذكور شد،در مشتبهى است كه مورد حكم ظاهرى به اطلاق و طهارت، يا عدم آنها، نباشد.

4 . شرايط وضو

س . شرايط وضو و آنچه در آن معتبر است، بيان فرماييد.

ج . شرايط وضو، چند چيز است:

نيّت

اول: «نيّت». و آن در وضو و غير آن، عبارت است از قصد به سوى عمل. و معتبر است در آن اين كه اتيان به آن نمايد، به عنوان فرمانبردارى خداوند عالميان.
1. يعنى براى فرمانبردارى. و معتبر است در آن، خلوص؛ پس رياى در آن، اگر چه در بعض اجزاى واجبه آن باشد، مبطل است مطلقاً على الاحوط الاظهر؛ و همچنين [ است [رياى در خصوصيّات متّحده با عبادت در صورتى كه ريا و داعى عبادت، شراكت داشته باشد در تأثير، يا آن كه داعى ريا، مستقلّ باشد.و اگر داعىِ عبادت، مستقلّ، و ريا، تابع باشد، يعنى مؤكِّدِ داعىِ امر، نه دخيل در تأثير، پس اظهر عدم مبطليّت است، به جهت عدم دليل بر حرمتِ غيرِ مؤثِّرِ در داعىِ عبادت؛ به خلاف محرَّمات ديگر كه متّحده با عبادت باشند و مقصود باشند به هر نحو كه تقرّب به مبغوض خواهد بود.و امّا تدارك جزء ريايى، يا محرَّم؛ پس صحّت عملِ با آن، موقوف بر عدم لزوم محذور ديگرى در عمل است؛ و همچنين است حكم ريا در جزء مستحبّى عبادت كه مبطل بودن اصل عبادت را، موقوف بر لزوم محذور ديگرى است در نفس عمل عبادى.و «سُمعه»، يعنى قصد آنچه مقصود از ريا است به طريق شنواندنِ غير، در حكم ريا است.

ضميمه مقاصد راجحه يا مباحه، به وضو

و امّا ساير ضمايم راجحه يا مباحه، پس در صورت تبعيّت، قصد آنها، مانع از صحّت وضو نخواهد بود؛ و در غير صورت تبعيّت، پس در مباح، بر تقدير اشتراك در تأثير، باطل است؛ و در تقدير استقلالِ هر يك در شأنيّتِ تأثير، مشكل است صحّت وضو در حال اختيار و تمكّن از وضوى متمحّضِ در داعى تقرّب.و در ضميمه راجحه، اظهر صحّت وضو است در غير صورت تبعيّتِ قصد وضوئى به داعى تقرّب به امرش براى قصد ضميمه راجحه.و مثل تبعيّت است اشتراك در قصد، به طورى كه داعىِ وضو، استقلال شأنى نداشته باشد، بلكه در صورت اجتماعِ با ضميمه، مقصود است. و ضميمه راجحه، مثل قصد تعليمِ غير، وضو را، و مباحه، مثل شستن چيزى غير راجح با آب وضو.و امّا اگر قصد ضميمه، سبب شود براى اختيار خصوصيّتى كه آن خصوصيّت به داعى ضميمه مباحه باشد، نه نفسِ وضو، مثل گرم شدن با آب وضو كه گرم باشد، پس آن، محلّ اشكال و بحث نيست.
س . آيا نيّت، مقارن شستن روى نمايد، يا پيش از آن؟

ج . نيّت كه عبارت از داعى است على الاقوى، محل معيّنى ندارد، هر وقت حاصل شود و تمام عمل را به آن به جا آورد كفايت مى كند.

س .اگر كسى قصد تجديد نمايد در وضو و حال آن كه محدِث است، يا آن كه قصد رفع حدث كند در وضو و حال آن كه محدث نيست، چه صورت دارد؟

ج . اگر از روى غفلت باشد، ضرر ندارد و وضويش صحيح است، و بهتر آن است وضو را بشكند و وضوى ديگر بگيرد به قصد رفع حدث.

ترتيب

دوم: واجب است «ترتيب»، به اين كه اوّل تمام روى را بشويد؛ و بعد از آن دست راست را؛ و بعد از آن دست چپ را؛ و بعد از اينها مسح سر نمايد؛ و بعد از آن مسح پاها كند. و اقوى مقدّم نداشتن پاى چپ است بر پاى راست، يعنى در مسح تدريجى و احوط تقديم پاى راست است بر پاى چپ، يعنى دفعتاً مسح نكند، گر چه جواز هر دو، خالى از وجه نيست.

س . هرگاه كسى فراموش كرد شستن عضو سابق را، و لاحق را شست، مثلاً اوّل دست چپ را شست بعد دست راست را، چه كند؟

1 . اگر راجع شود به خطاى در تطبيق، نه تخلّف داعىِ وضو.

2 . اقوائيّت، بلكه قوّت ممنوع است؛ بلكه متجِّه عدم ترتيب است بين دو پا، اگر چه احتياط، در تقديم مسح سر و پاى راست است بادست راست، بر مسح پاى چپ با دست چپ.
ج . عضو لاحقى را بشويد به شرط آن كه موالاتِ معتبره، بر هم نخورده باشد؛ و اگر موالات بر هم خورده باشد، وضو را از سر بگيرد.

س . اگر تمام اجزاى وضو در آب باشد، يا زير باران، و هر يك را به قصد وضو در آب حركت دهد، آيا صدقِ شستنِ وضو مى نمايد يا نه؟

ج . بلى صدق شستن مى نمايد و وضو، صحيح است و بايد بعد از حركت دادنِ رو به قصد وضو، دست راست را به اين قصد حركت دهد و بعد از آن دست چپ را، ولى مسح در اين صورتى كه آب باقى مانده در دستها آب خارج است، صحيح نيست. و رعايتِ صحّتِ مسح، به آن است كه غَسل كفِ دستِ چپ را، به نحو مذكور ننمايد، بلكه بعد از بيرون آوردن از آب، آن را به دست راست بشويد.

س . آيا ترتيب، در ميان اجزاى اعضا هست يا نه؟

ج . بلى واجب است ترتيب، و بايد مقدّم ندارد جزء پايين را بر جزء اعلى كه محاذى آن است.

موالات و حكم خشك شدن اعضاى وضو

سوّم: واجب است «موالات»، يعنى پى در پى به جا آوردن اعمال آن، به نحوى كه در زمان شروع در عضو لاحق، عضو سابق با اعتدال هوا و احوال نخشكيده باشد؛ پس هرگاه به جهت زيادتى گرمى هوا، يا وزيدن باد، يا حرارت بدن شخص، يا غير اينها از ساير اسباب، بخشكد، وضو، صحيح است اگر متتابعاً بدون فاصله به جا آورده باشد،

1 . با رعايتِ احتياطِ سابق در ادامه مكث در آب به قدر اَقلّ زمان جريان آب از بالاى عضو به پايين با نيّت ترتيب.

2 . يا آن كه دستهارادرحال بيرون آوردن ازآب،قصد شستن وضويى نمايد؛يا آن كه باطن كف را بعد از تحقّقِ شستنِ وضوئى برگرداند كه آب بارانِ خارج، به غير از ظاهر دست،اصابت ننمايد.

3 . بلكه صدق شستن از بالاى عضو به پايين آن عرفاً نمايد على الاحوط.والاّ احوط، استيناف است.

س . هرگاه به جهت سردى هوا و نحو آن، در عضو سابق، اثر باقى بماند و بدانيم كه اگر هوا معتدل مى بود، هرآينه خشك مى شد، در اين صورت، دوباره به جا آوردن لازم است يا نه؟

ج . احوط ـ اگر نگوييم اَقوى ـ استيناف است.

س . [ اگر ] در حين شستن دست چپ دست راست خشك شود، امّا در صورت، رطوبتى باشد. چه صورت دارد؟

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • جمعه 19 آذر 1395
  • پنجشنبه 04 خرداد 1391
  • جمعه 15 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 13 ارديبهشت 1391
  • پنجشنبه 7 ارديبهشت 1391
  • شنبه 02 ارديبهشت 1391
  • شنبه 2 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 30 فروردين 1391
  • سه شنبه 29 فروردين 1391
  • دوشنبه 28 فروردين 1391
  • سه شنبه 9 اسفند 1390
  • يکشنبه 7 اسفند 1390
  • جمعه 28 بهمن 1390
  • شنبه 22 بهمن 1390
  • چهارشنبه 5 بهمن 1390
  • يکشنبه 2 بهمن 1390
  • يکشنبه 25 دی 1390
  • چهارشنبه 21 دی 1390
  • سه شنبه 13 دی 1390
  • سه شنبه 6 دی 1390
  • يکشنبه 4 دی 1390
  • شنبه 3 دی 1390
  • چهارشنبه 30 آذر 1390
  • يکشنبه 27 آذر 1390
  • جمعه 25 آذر 1390
  • سه شنبه 22 آذر 1390
  • پنجشنبه 17 آذر 1390
  • دوشنبه 14 آذر 1390
  • يکشنبه 13 آذر 1390
  • شنبه 12 آذر 1390
  • جمعه 11 آذر 1390
  • يکشنبه 6 آذر 1390
  • شنبه 5 آذر 1390
  • چهارشنبه 25 آبان 1390
  • سه شنبه 24 آبان 1390
  • چهارشنبه 18 آبان 1390
  • دوشنبه 9 آبان 1390
  • پنجشنبه 5 آبان 1390
  • چهارشنبه 20 مهر 1390
  • سه شنبه 19 مهر 1390
  • دوشنبه 18 مهر 1390
  • يکشنبه 17 مهر 1390
  • شنبه 16 مهر 1390
  • جمعه 15 مهر 1390
  • پنجشنبه 14 مهر 1390
  • چهارشنبه 13 مهر 1390
  • دوشنبه 11 مهر 1390
  • يکشنبه 10 مهر 1390
  • شنبه 9 مهر 1390
  • چهارشنبه 6 مهر 1390
  • سه شنبه 5 مهر 1390
  • دوشنبه 4 مهر 1390
  • يکشنبه 3 مهر 1390
  • شنبه 2 مهر 1390
  • جمعه 1 مهر 1390
  • پنجشنبه 31 شهريور 1390
  • چهارشنبه 30 شهريور 1390
  • سه شنبه 29 شهريور 1390
  • دوشنبه 28 شهريور 1390
  • يکشنبه 27 شهريور 1390
  • شنبه 26 شهريور 1390
  • جمعه 25 شهريور 1390
  • پنجشنبه 24 شهريور 1390
  • چهارشنبه 23 شهريور 1390
  • دوشنبه 21 شهريور 1390
  • يکشنبه 20 شهريور 1390
  • شنبه 19 شهريور 1390
  • جمعه 18 شهريور 1390
  • پنجشنبه 17 شهريور 1390
  • چهارشنبه 16 شهريور 1390
  • سه شنبه 15 شهريور 1390
  • دوشنبه 14 شهريور 1390
  • يکشنبه 13 شهريور 1390
  • شنبه 12 شهريور 1390
  • جمعه 11 شهريور 1390
  • پنجشنبه 10 شهريور 1390
  • چهارشنبه 9 شهريور 1390
  • سه شنبه 8 شهريور 1390
  • دوشنبه 7 شهريور 1390
  • يکشنبه 6 شهريور 1390
  • شنبه 5 شهريور 1390
  • جمعه 4 شهريور 1390
  • پنجشنبه 3 شهريور 1390
  • چهارشنبه 2 شهريور 1390
  • سه شنبه 1 شهريور 1390
  • دوشنبه 31 مرداد 1390
  • يکشنبه 30 مرداد 1390
  • شنبه 29 مرداد 1390
  • پنجشنبه 27 مرداد 1390
  • چهارشنبه 26 مرداد 1390
  • سه شنبه 25 مرداد 1390
  • دوشنبه 24 مرداد 1390
  • يکشنبه 23 مرداد 1390
  • شنبه 22 مرداد 1390
  • جمعه 21 مرداد 1390
  • پنجشنبه 20 مرداد 1390
  • چهارشنبه 19 مرداد 1390
  • سه شنبه 18 مرداد 1390
  • دوشنبه 17 مرداد 1390
  • يکشنبه 16 مرداد 1390
  • شنبه 15 مرداد 1390
  • جمعه 14 مرداد 1390
  • پنجشنبه 13 مرداد 1390
  • چهارشنبه 12 مرداد 1390
  • سه شنبه 11 مرداد 1390
  • دوشنبه 10 مرداد 1390
  • يکشنبه 9 مرداد 1390
  • شنبه 8 مرداد 1390
  • جمعه 7 مرداد 1390
  • سه شنبه 4 مرداد 1390
  • دوشنبه 3 مرداد 1390
  • يکشنبه 2 مرداد 1390
  • شنبه 1 مرداد 1390
  • جمعه 31 تير 1390
  • پنجشنبه 30 تير 1390
  • چهارشنبه 29 تير 1390
  • سه شنبه 28 تير 1390
  • دوشنبه 27 تير 1390
  • يکشنبه 26 تير 1390
  • شنبه 25 تير 1390
  • جمعه 24 تير 1390
  • پنجشنبه 23 تير 1390
  • چهارشنبه 22 تير 1390
  • سه شنبه 21 تير 1390
  • دوشنبه 20 تير 1390
  • يکشنبه 19 تير 1390
  • جمعه 17 تير 1390
  • چهارشنبه 15 تير 1390
  • سه شنبه 14 تير 1390
  • دوشنبه 13 تير 1390
  • شنبه 11 تير 1390
  • جمعه 10 تير 1390
  • جمعه 6 خرداد 1390
  • دوشنبه 12 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 11 ارديبهشت 1390
  • شنبه 10 ارديبهشت 1390
  • جمعه 9 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 6 ارديبهشت 1390
  • دوشنبه 5 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 4 ارديبهشت 1390
  • جمعه 2 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 1 ارديبهشت 1390
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 4287
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 23
  • تعداد اعضا : 138
  • آی پی امروز : 369
  • آی پی دیروز : 363
  • بازدید امروز : 2,974
  • باردید دیروز : 1,642
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 6,295
  • بازدید ماه : 16,655
  • بازدید سال : 218,051
  • بازدید کلی : 1,258,026
  • کدهای اختصاصی
    تبليغات X